سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























رابطه عشق و حقوق

داشتم  قدم زنان از از امتحان برمیگشتم و از پله های خیال بالا میرفتم واز کنار ویترین های لباس و کفش و ... رد میشدم  که ناگاه  دلم از روزگار گله مند شد که چرا در این دنیا در این بزم در این هیاهوی

زندگی در این غفلت یاران که چرا دل دریایی ما از بادیه هم گذشته و به کویر رسیده است چرا هر کس خودش نیست هر کسی تقابی بر صورت دارد راه میرود

حتی نانخشکی هم عوض شده به جای گفتن نااااانخوووووووشکیه میگه نونخشکیه  نمی دونم در این های(high )کلاس بودن چه دردی دوا میکند که خود بودن نمیکند  برایان ترسی میگه :خودت باش

امابهترین باش

.دو رو بودن


نوشته شده در شنبه 89/12/14ساعت 5:58 عصر توسط s.r.hoseiny نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin