رابطه عشق و حقوق
نادر جدیدی بهنام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسنالخالقین پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیباییام را طبیعی ببین دماغ و فک و گونهام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین! نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین! مرا ساده و بیریا آفرید / جدا از حسادت و بیخشم و کین زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین من ساده چیدم از آن تکدرخت / و دادم به او سیب چون انگبین چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مهجبین تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این که زن از همان بدو پیدایشات / نشسته مداوم تو را در کمین
Design By : Pars Skin |